شان آیشان آی، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 2 روز سن داره

ماه پرشکوه من

اولین فحش زندگیت و گوجه های پخته

1390/8/2 10:56
نویسنده : مونا
508 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز بابا نوید برات آدامس توت فرنگی خریده بود که همه آدامسها رو خوردی بابانوید گفت شان آی چرا همه آدامسها رو خوردی برای فردا هم نگه دار دیگه من برات نمی خرم من هم که دیدم داره دعوا می شه گفتم خوب حالا بابا نوید ببخشید شاید شان آی دوست داره یک روزه همه آدامسهاش بخوره به جای ده روز  شیطان بابا نوید هم گفت من دیگه برات تا ده روز آدامس نمی خرم  شان ای هم گفت خوب نخرابرو می گم مامی بخره لبخند بابا نوید گفت مامی نمی خره برات . شان ای گفت خودم می دونم نمی خره بابارضا می خره می ده به مامی به من بدهآخ بابانوید گفت بابارضا هم نمی خره .شان آی گفت می خره می خره می خره  از خود راضی بعد ازهم دور شدن ، من که فکر می کردم قضیه فیصله یافته رفتم توی هال روی مبل نشستم  که دیدم با پشت چشم نازک اومدی زیر لب گفتی بابانوید بیشور بی ادب نگران من هم که اصلا به روی خودم نیاوردم  بعد دوباره به چشمام نگاه کردی و گفتی میدونی چی افتم(گفتم) نگاش کردم بعد گفت افتم بابانوید بیشور بی ادبقهر باز مجبور بودیم به روی خودمون نیاریم بلند شدیم رفتیم دیدم بابانوید تو آشپزخونه غش کرده از خنده و کل صورتش قرمز شده بود بعد بابانوید رفت بیرون ، من هم شروع کردم شام کشیدن برای شان آی کباب و گوجه پخته شده و برنج هم جدا ، چون دیگه کبابش نمیخورد فقط پلو سفید می خورد شروع کردم کباب و گوجه ها را به شان آی دادن که گفت فقط کباب بده گوجه ها رو بزار برای بابا نوید بخوره(چون از گوجه پخته متنفره)تعجب بعداز یک ساعت که بابانویداومد شام کشیدم که شان آی گوجه ها رو می ذاشت تو دهن نوید می گفت بدو(بخور) ایلی اشمزست(خیلی خوشمزه استدروغگو

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

سوده
3 آبان 90 10:21